آن که از سنبل او غالیه تابی داردباز با دلشدگان ناز و عتابی دارد
از سر کشته خود میگذری همچون بادچه توان کرد که عمر است و شتابی دارد
ماه خورشید نمایش ز پس پرده زلفآفتابیست که در پیش سحابی دارد
چشم من کرد به هر گوشه روان سیل سرشکتا سهی سرو تو را تازهتر آبی دارد
غمزه شوخ تو خونم به خطا میریزدفرصتش باد که خوش فکر صوابی دارد
آب حیوان اگر این است که دارد لب دوستروشن است این که خضر بهره سرابی دارد
چشم مخمور تو دارد ز دلم قصد جگرترک مست است مگر میل کبابی دارد
جان بیمار مرا نیست ز تو روی سؤالای خوش آن خسته که از دوست جوابی دارد
کی کند سوی دل خسته
حافظ نظریچشم مستش که به هر گوشه خرابی دارد
تفسیر :شک و تردید را کنار بگذارید و آنقدر مته به خشخاش نزنید! گله و شکایت از مشکلات هیچ دردی را درمان نخواهد کرد. سعی کنید واقع بین بوده و از دوستان صدیق خود کمک بگیرید تا موفق شوید.بخشش و گذشت را سرلوحه کار خودتان قرار دهید. فرصت ها را غنیمت شمرده و کمال استفاده را از روزهای عمر بکنید. در عشق ثابت قدم و صادق باشید و از ریا و دورویی حذر کنید.
ما را همه شب نمیبرد خواب
ای خفته روزگار دریاب
در بادیه تشنگان بمردند
وز حله به کوفه میرود آب
ای سخت کمان سست پیمان
این بود وفای عهد اصحاب
خار است به زیر پهلوانم
بی روی تو خوابگاه سنجاب
ای دیده عاشقان به رویت
چون روی مجاوران به محراب
من تن به قضای عشق دادم
پیرانه سر آمدم به کُتّاب
زهر از کف دست نازنینان
در حلق چنان رود که جُلّاب
دیوانهی کوی خوبرویان
دردش نکند جفای بواب
سعدی نتوان به هیچ کشتن
اِلّا به فراق روی احباب ۩۩۩ ☫برآستان جانان (
طریقت)حافظ ☫ ۩۩۩
اگر رفیق شفیقی درست پیمان باش
حریف خانه و گرمابه و گلستان باش
شکنج زلف پریشان به دست باد خــلدستان طریقت ...
ما را در سایت خــلدستان طریقت دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 1sorodehay-tarighat8 بازدید : 72 تاريخ : پنجشنبه 25 اسفند 1401 ساعت: 17:27